تبصره و مرور بر مطبوعات

تبصره

کابل/ ۸ سنبله / باختر
این گفته های وزیر خارجه پاکستان، که امضای توافق‌نامۀ صلح میان امریکا و طالبان، بزرگترین دستآورد پاکستان است، بیشتر فخر فروشی است تا کار عملی برای اعادۀ صلح در افغانستان ومنطقه.
مفسرآژانس باختر می نگارد؛شاه محمود قریشی وزیر خارجۀ پاکستان در تازه ترین اظهاراتش گفته است « امضای توافق‌نامۀ صلح میان امریکا و طالبان، بزرگترین دستآورد پاکستان است»
او همچنان گفته است«… سیاست خارجی این کشور،سبب تغییر رویکرد واشنگتن در برابر اسلام‌آباد شده‌است: "همان امریکای که همواره از ما می‌خواست کار بیشتری انجام دهیم و انگشت انتقاد را به‌سوی ما نشانه گرفتند امروز تغییر کرده اند و پاکستان را همکار صلح می‌خوانند و می‌گویند که برای صلح و ثبات در افغانستان به پاکستان نیاز دارند …   .»
باور ها براین است که قریشی بااین گفته ، کوشیده  است قوت و نقش پاکستان را بر طالبان و از این طریق ، نقش آن کشوررا در حل قضیۀ افغانستان، به رخ جهانیان بکشد و بگوید که هر کاری در افغانستان دارید باید از دهلیز پاکستان عبور کنید و بعد دست به کارشوید.
گفته های قریشی از زوایه های و ابعاد گوناگون آن قابل درنگ است  ،نخست این مساله را واضح می کند که پاکستان در نفوذ بر طالبان دست بالایی دارد و این کشور هزینۀ هنگفت مالی و سیاسی بر طالبان کرده است و حالا امتیاز و سود این سرمایه گذاری را جستجو می کند.
گفته های قریشی  عکس گفته های طالبان است، طالبان بار ها گفته اند که وابستگی ندارند مگر گفته قریشی تعریف واضح از رابطۀپاکستان با طالبان ووابستگی این گروه با پاکستان را ارائه می دهد.
اگر به آغازین روز های ایجاد طالبان مکث کنیم، به عملکرد این گروه در زمان حاکمیت شان در افغانستان دقیق شویم و بالاخره زمان سقوط و متواری شدن امارت اسلامی طالبان را بررسی کنیم، این که طالبان چگونه متواری شدند ،چگونه دوباره انسجام یافتند چگونه قوت یافتند و دوباره وارد بحران سازی شدند،همه با دیپلماسی چند پهلوی پاکستان ربط دارد.
فراموش نشود که حلقات معین در پاکستان رسانه ها و فعالان سیاسی و مدنی آن کشور، طالبان را از نخستین روز ایجاد تا امروز فرزندان نصیر الله بابر ویا هم فرزندان آي اس آی پاکستان  خوانده اند.
این گفته ها می رساند که پاکستان به کمک کشور های معین در منطقه و فرا منطقه نقش برادر بزرگ را در برابر طالبان ادا کرده است و می کند.
دولت افغانستان بار ها اعلام  کرده است که معضل افغانستان عوامل بیرونی دارد و پاکستان عامل اصلی در این معضل است.
مگر این مساله باید برای پاکستان قابل درک باشد که شرایط ووضعیت کنونی  افغانستان با اوضاع و شرایط دهۀ هفتاد خرشیدی فرق می کند.
اگر پاکستان از منافع بلند در عرصه های گوناگون در افغانستان حرف می زند و طالبان  را ابزاری برای رسیدن به این منافع می داند، کشور های زیادی اند که در افغانستان منافع مشروع و تعریف شده دارند که نمی توان در روابط منطقه یی و فرا منطقه یی آن را نادیده گرفت .
مگروضعیت و شرایط جهانی تاکید براین دارد که پاکستان منبعد  به ایجاد یک ادارۀ ضعیف در افغانستان فکر نکند،بل نقش بهتری در اعاده صلح در این کشورداشته باشد و برای تقویت ثبات در منطقه کار کند.حرف دیگر متوجه طالبان است.
طالبان باید بدانند که قریشی با گفته های اخیرخود،منافع پاکستان را تعریف کرد با این گفته ها او واضح کرد که خواست های طالبان منافع کوچکی برای پاکستان است.
طالبان باید بدانند که  وابستگی به دیگران قدرت نیست ،قدرت، مردمی بودن است طالبان باید برای مردمی شدن فکر کنند و خود را از وابستگی های بیرونی نجات دهند
خواست های بیرونی استعماری  است در حالی که مردم افغانستان، برگشت به گذشته را ناممکن می دانند آنان بر ادامۀ جمهوریت که زندگی و کار در اجتماع را با دید وسیع تعریف کرده است تاکید دارند، سلطه و حکمروایی بیگانه به هر نام و نشانی که باشد دیگر جایگاهی در افغانستان ندارد. تحلیل سیاسی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا