۱۰۰ روز

انتخابات از نظر شهروندان

کابل 11حوت باختر
انتخابات را یک روند مردمی تعریف کرده اند  که در جریان  این روند به اساس قانون اساسی کشور  به هر شهروند حق انتخاب کردن ودر صورت تکمیل معیار های پیش بینی شده برای نامزدشدن، داده شده است .
اینکه شهروندان ازاین فرصت مساعد شده قانونی چگونه استفاده میکنند ضمن گفتگو با اقشار مختلف اجتماع واضح میشود.
سمیر پسریکه تازه شش بهارزندگی را سپری نموده هفتمین بهار زندگش را باشمولیت به مکتب که به این منظور با مادرش به سوی مکتب روان است میگوید :" مه خو خورد هستم حق رای دادن را ندارم ولی مه ازجنگ که پدرم را ازمن گرفته نفرت دارم ودر انتخابات به مادرجانم میگویم کسی را انتخاب کند که وطن را از جنگ خلاص کند "
بهشته که فرزند اول خانواده است وقتی به این دنیا دیده گشوده که از شهادت پدرش ده روزسپری شده بود، میگوید:" مادرم همه چیز را برای من انتخاب میکند باید کسی را انتخاب کند که وطن فروش و آدم کش نباشد و دخترها را بی پدرنکند ."
اسد نظامی که پطلون کوبای و جاکت نازک به تن داردومتعلم مکتب عبدالهادی داوی خودش را معرفی میکند در پیوند به انتخابات گفت: " چیزیکه درانتخاب خوش مه میاید ایست که به همه حق یکسان داده شده است وهرکی میتواند به شخص دلخواه خود رای بدهد ،مه به کسی رای میدهم که ده غمم باشد وبرای بهتر شدن آینده ما کارکند ."
رامش جوان بیست ودو ساله که ازوضع ظاهریش معلوم میشود خوب به خود رسیدگی میکند لباس هایش باهم همخوانی دارد میگوید:"  زمانیکه مادر وپدرم از گذشته هاقصه میکنند و از دوران جوانی شان یاد میکنند که زمستان ها در جلال آباد و تابستان ها را در پغمان و سالنگ با هزار گونه میله و ساعت تیری سپری کرده اند  ، مه به حال خود افسوس میخورم ، ازروزیکه به گفته مردم سربلند کردیم غیراز جنگ ، ویرانی ، خونریزی ومهاجرت و دربدری ، روی خوشی را ندیدیم.
وی افزود :مه به یک آدم رای میدهم که خرابات باشه و ده کا کگی جوره نداشته باشد و از جنگ متنفر باشد و برای جوانان فرصت بهتر زیستن و بهتر آموختن را بدهد."
بیصره که همراه با برادر خورد خود به بازار میرود و چابک ، چابک  گام بر میدارد خودشرا محصل سال چهارم پوهنتون خوارزمی معرفی میکند میگوید:" ببینید مه در وطن خود مثل آدم های مجرم گشت و گذار میکنم هیچ گونه مصؤنیت ندارم از هر طرف نگاه های زننده مرا تعقیب میکند با وجودیکه برادرم با من است از آزار و اذیت  پیر و جوان  در امان نیستم .
وی می افزاید، چرا مردم ما چیزیکه بخود نمی خواهند به دیگران روا میدارند  و باز توقع دارند که به ناموس خودشان احترام شود ، اگر احترام میخواهند پس به زن و دختردیگران  احترام قایل شوند تا همه زن ها از آزار و اذیت در امان باشند ازگفته های بزرگان است که " چیزیکه بخود نمیپسندی  به دیگران هم  مپسند "
مهوش با چهره بشاش که تبسم برلب دارد میگوید:" من تمام برنامه های نامزدان را از طریق رسانه ها تعقیب میکنم تابهترین را انتخاب کنم."
وی علاوه میکند این درست است که نامزدان در زمان مبارزات انتخاباتی شان  برنامه  هاو طرح های کلان کلان به مردم ارایه میکنند و به اساس رقابت که بین نامزدان وجود دارد، میکوشند برنامه ها و طرح های شان برتر و بهتر از یک دیگرباشد، برما است که بخود زحمت بدهیم برنامه هایشان را تجزیه وتحلیل کنیم وبه بهترین ها رای بدهیم  تا وطن ما ازاین وضعیت نجات یابد .
میرویس کاظمی ،جاوید نیک وسپهر باران که خود را محصلین پوهنځی ها مختلف پوهنتون کابل معرفی میکنند میگویند : " در بین این یازده نامزد ریاست جمهور هیچ کس نیست که  کدام دستاورد  حداقل خوب برای مردم بلاکشیده ما داشته باشند با وجودکه پست ها بسیار پر مسوولیت را به عهده داشتند."
سپهرباران میگوید "آزموده را آزمودن خطا ست" نباید به حرف های چرب و نرم این نامزدان فریب خورد و به وعهده های سرخرمن شان اعتماد کرد.
جاوید نیک به گفته های رفیق خود علاوه میکند ، سیاسیون ما عادات دارند که مردم را فریب بدهند، سیاست همه ش دورغ است ، هرکی که به قدرت رسید برمردم جفا میکند غم خود واطرافیان خود میخورد ، بدون اینکه فکر کنند به حمایت مردم  برای خدمت به قدرت رسیده اند.
میرویس کاظمی صحبت دوست خود را قطع میکند و خود ادامه میدهد ،اوبچه ها گپ کلان نزنید برتان بد است  از دموکراسی حمایت کنید بخاطر آینده تان از حق شهروندی تان استفاده کنید.
امین عظیمی که یک افسر جوان است میگوید:" در چنین شرایط اعتماد کردن به یک نامزد بسیار مشکل است اما باید به یک نامزدی رای داد که بتواند به واقعیت از منافع ملی ، تمامیت ارضی و استقلال کشور در یک همچو شرایطی  قاطعانه دفاع کند و  به مداخله گران  و مزدوران  اجنبی جواب دندان شکن بدهد و شهامت و همت داشته باشد و دروضعیت بحرانی بسان  آب روان راه خود را پیداکند.
دگروال حدیث محمد  افسر اردو میگوید :" در جنگ نخست از همه باید  تعریف واضح از دشمن داشت " .
وی اضافه میکند  سانتوز مولف کتاب "هنر جنگ " می نویسد که زمان که در حرب دشمن مشخص باشد ، عسکر  انگیزه جنگیدن  پیدا میکند و با عشق به پیروزی می جنگد از این روگفته میتوان رهبر آینده باید این جرات سیاسی را داشته باشدکه دوست را از دشمن تفکیک کند تا هدف  معیین باشد .
شاه گل رضایی نماینده مردم در ولسی جرگه میگوید " در شرایط کنونی ما با انباشت مشکلات روبرو هستیم و اگر در چنین حالت هم دیگر را نمی فهمیم و به سؤظن در برابر همه چیز و همه کس مبتلا هستیم به جای اینکه  چاره اندیشی برای یک مساله کلان کنیم به جان هم می افتیم  فرصت را از دست میدهیم .
خانم رضایی علاوه میکند  ، من خوشبینانه قضاوت میکنم که رییس جمهور فرصت دارد که به عنوان یک رییس کل به صورت مسالمت آمیز  در انتقال  قدرت ابتکار را بدست بگیرد  و خود را ثبت تاریخ کند و کشیدن انتخابات به چالش که اهداف فرصت طلبان و دشمنان کشور است جلوگیری کند .
عزیزرفیع فعال در پیوند انتخابات میگوید:" در طول ده سال اخیر افغانستان  سیر قهقرایی  را برا ی ملت شدن پیموده  و در این مدت  افغانستان  شاهد سه دور انتخابات میبا شد  که انتخابات دور اول به واقعیت اتنخابات ملی  تر بود نسبت به انتخابات 2009  در این انتخابات ، انتخابات به طرف  قومی شدن رفت  و مردم در انتخابات  دوم سمتی شدند  در این انتخابات هم حلقات دست بکار شده تا مشروعیت انتخابات را زیر سوال  ببرند .
به گفته این فعال جامعه مدنی مشروعیت انتخابات را زیر سوال بردن به معنای حذف  قانون  اساسی افغا نستان است  ، نباید  بخاطر منفعت قومی  مصا لح ملی را زیر سوال برد.
فریدآشنا آگاه امور سیاسی درکشورمیگوید:" هر گاه بتاریخ از نگاه کاتب ، فرهنگ و غبار  نگاه شود  معلوم  میشود که مردم در طول تاریخ از قدرت محروم بودند و تنها نظام دموکراسی است که به مردم فرصت سهم گیری در انتخاب زعیم کشور را  مساعد ساخته  واین اولین بار در تاریخ کشور است که انتقال قدرت سیاسی مطابق قانون از یک فرد به فرد دیگر انتقال میشود باید مردم فریب نخورند  در تعیین سرنوشت شان آگانه سهم بگیرند.
سکینه ،آمنه و رقیه زنان اند که در بیرون درمنزل مصروفیت ندارند ، صرف مصروف امورمنزل اند میگویند:" هرکی برای اولادهای ما یک آینده خوب  بسازد که بچه های ما برای تحصیل و کار احتیاج ملک های مردم  نباشند به همو آدم رای میدهیم "
نو روز ، صفدر و همایون  مردی کاران که در کنار مسجد حاجی یعقوب منتظر صاحب کاردرصف ایستادن میگویند: دو بار به امید اینکه در زندگی ما تغییر بیاید  با هزار ترس به پیش صندوق ها رفتیم  ده فکر این درزندگی و ده کاروبارما یک تغییر خوب بیاید،  روز ما بد تر شد بهتر نی باز دیوانه نیستیم که رای خوده به کس بدهیم ، انتخاب کلش چال و فریب است  ."  

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا