اخبارتبصره و مرور بر مطبوعات

تبصره

کابل/ ۲۲  قوس/باختر

اسلام، قرن ها است که چراغ راه ملت مسلمان افغانستان است، این دین، با نظام تعریف شدۀ آن، کدام پدیده نو برای مردم افغانستان نیست.

مفسر آژانس باختر می نگارد؛ ملا عبدالغنی برادرمعاون سیاسی گروه طالبان ورییس دفتر سیاسی این گروه در دوحه، در تازه ترین اظهارات خود گفته است « نظام آینده افغانستان باید اسلامی و همه شمول باشد» او از آمادگی آن گروه برای حل مشکلات از طریق گفت وگو هم سخن گفته است و گفت وگوهای جاری را تنها راه حل برای مساله افغانستان دانسته است.

در گفته های ملا غنی برادر، نکاتی وجود دارد که قابل بحث است گفته هایی که با واقعیت ها وعملکرد این گروه  قابل مقایسه نیست.

در گام نخست ملا برادراز ایجاد یک نظام اسلامی در افغانستان سخن گفته است در حالی که قانون اساسی افغانستان که یک ارزش و یک دستآورد بزرگ برای مردم ما است،چگونگی نظام در افغانستان را تعریف کرده است .

ماده دوم این قانون حکم می کند«دین دولت جمهوری اسلامی افغانستان،دین مقدس اسلام است… .»

ماده سوم این قانون صراحت دارد« در افغانستان هیچ قانونی نمی تواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد… .» پس گفته های ملا غنی برادر چگونه می تواند قابل توجیه باشد؟ در حالی که قانون اساسی بنیاد نظام در افغانستان را واضح کرده است و جای پرسش در آن باقی نه مانده است.

حرف دیگردر گفته های ملا عبدالغنی برادر، آمادگی آن گروه برای حل مشکلات از طریق گفت وگو ها است، او گفت وگوهای جاری را تنها راه حل برای مساله افغانستان دانسته است.

این یک نظریه معقول است مگر با عملکرد این گروه هماهنگی ندارد، در حالی که حرف معاون سیاسی گروه طالبان، حل بحران افغانستان از مسیر گفت وگو های سیاسی است مگر در طول نو ماه که از توافق صلح این گروه با امریکا سپری شده است و دوماه هم از آغاز گفت وگو ها میان دولت و طالبان می گذرد، این گفت وگو ها نتیجه نداده است دلیل این است که طالبان میز گفت و گو را، میدان امیتاز طلبی دریافته اند و هر روز با یک بهانه و یک آجندای تازه وارد می شوند.

دولت برای تقویت روند گفت وگو های صلح، کار های زیادی را انجام داد و عدول های زیادی کرده است مگر نتیجۀ موثر به دست نیآمده است، مشکل در این است که طالبان اولویت ها را کنار گذاشته اند و به طرح مسایل می پردازند که مطرح کردن آن در مراحل اول گفت وگو ها لازمی و ضروری نیست.

خواست اول مردم افغانستان که قربانی اصلی جنگ کنونی اند،آتش بس و قطع خشونت است  که می تواند بسترساز مباحثات اساسی ترباشد.

این که ما اراده خود را برای حل مسایل از طریق گفت وگو بیان می کنیم، این نشان دهندۀ درایت واراده  است که از عقل سلیم و منطق باز سیاسی منشا می گیرد، نه باید مساله حل معضل افغانستان را تنها با گفت وگو های سیاسی شعار داد در حالی که هدف اصلی طالبان از ادامه خشونت، کسب قدرت است ، با تاسف طالبان در حال حاضر در همین محور حرکت کرده اند ودر سایه شعار های سیاسی و صلح طلبانه، خشونت می کنند.

پیشرفت ها در گفت وگو های دوحه نشان داد که دو طرف در مطرح کردن  اولویت‌ها دچار اختلاف اند و در مسایل مطرح شده میان آنان تفاوت‌های اساسی وجود دارد، دولت افغانستان با رعایت خواست مردم، بر انفاذ آتش بس و قطع خشونت تاکید دارد،فراخوان و آجندای که حمایت جهانی را با خود دارد، حتا کشورهایی که به گونۀ با طالبان همسویی دارند و سر شور می دهند از این خواست حمایت کرده اند مگر طالبان آن  را رد کرده اند.

 در حالی که برقراری آتش‌بس مهم‌ترین مسألۀ برای مردم افغانستان است و پیشرفت در روند صلح نیز مشروط به پذیرش آتش‌بس از سوی گروه طالبان است.

مگر با رویکرد خشونت بار طالبان، گروهی که از مسیر اعمال خشونت‌ و ماجراجویی  درپی امتیازگیری است وخشونت، بخشی از هویت و ابزار آنان برای رسیدن به هدف است روند صلح پیچیده شده است در کنار آن، طالبان با عدم پذیرش آتش بس، توانسته اند بر چند پارچگی شان پرده بیآندازند پس مشکل است که طالبان از خشونت کنار آیند، حتا شماری را باور براین است که آتش‌بس برای طالبان به معنای انتحار سیاسی است زیرا با این کار،اهداف اغراض آمیز، برنامه ها و چند دستگی که در این گروه وجود دارد بر ملا می شود.

خواست مردم افغانستان از طالبان این  است که به جای مطرح کردن مسایل چون ایجاد نظام اسلامی که در اصل مسایل حل شده در قانون اساسی افغانستان و قوانین دیگر کشوراست و نمی تواند قابل بحث باشد به مسایل اساسی تر که می تواند جان مردم را حفظ را کند و افغانستان را در مسیر یک آینده با ثبات سیاسی قرار دهد تمرکز شود و آن آتش بس و قطع خشونت است. تحلیل سیاسی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا